تهران روزهای ناآرامی را سپری میکند. در غروب ۱۱ ژانویه، بعد از این که فرمانده نیروهای نظامی ایران پذیرفت که این نیروها به اشتباه پرواز ۷۵۲ هواپیمایی اوکراین، حامل ۱۷۶ نفر از جمله دهها دانشجوی ایرانی ساکن کانادا، را هدف گرفته است، در مقابل دو دانشگاه مهم تهران تظاهراتی رخ داد.
معترضان از تأخیر سه روزه دولت در اعلام آنچه باید بلافاصله مشخص میشد عصبانی بودند. آنها خواهان استعفای مقامات مسئول، از جمله رهبر ایران آیتالله علی خامنهای، فرمانده کل قوای نظامی ایران، شدند.
این تغییر سرگیجهآوری بود. فقط چند روز پیش از این تراژدی حکومت ایران امیدوار بود روی جمعیت عظیم حاضر در تشییع جنازه ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه که در ۳ ژانویه در حمله پهپادی آمریکایی در فرودگاه بغداد در عراق کشته شد، و حمله موشکی انتقامجویانه ایران در ۷ ژانویه سرمایهگذاری کند. در عوض، حکومت ایران به خاطر ناکارآمدی و مخفیکاری مسئولیتش در مرگ مسافران هواپیما دوباره هدف انتقادات گسترده قرار گرفت. مسافران شامل مادران جوان،کودکان، و حداقل دو زوج تازه ازدواج کرده میشد که در حال بازگشت از تعطیلاتشان از ایران بودند.
پذیرش مسئولیت این اتفاق فاجعهبار، پرداخت خسارت به قربانیان، و تعهد به انجام تحقیق و تفحص و محاکمه مسئولان- که همه در بیانیه ۱۱ ژانویه رییسجمهور حسن روحانی وعده داده شدند- حداقل اقدامات مورد انتظار از حکومتی در چنین وضعیتی است.
اما سه روز ابهام و حتی تهدید روزنامهنگارانی که روایت پیشین حکومت را مورد پرسش قرار داده بودند احتمالاً باعث شده است بسیاری از ایرانیان به صداقت حکومت در عذرخواهی و وعدههایش مشکوک باشند. عده زیادی از کاربران رسانههای اجتماعی ایران گفتهاند که به تصورشان اگر مسافران هواپیما تابعیت خارجی نداشتند و جامعه بینالمللی برای کشف واقعیت به ایران فشار نمیآورد علت واقعی سقوط هرگز به مردم گفته نمیشد.
در چندین شهر و دانشگاه، از جمله اصفهان، این اعتراضات ادامه پیدا کردهاند، و نیروهای امنیتی از باتوم و گاز اشکآور برای مهار و سرکوب هر تلاشی برای گسترش اعتراضات استفاد کردهاند. کمتر از دو ماه پیش نیروهای امنیتی اعتراضات به افزایش ناگهانی قیمت بنزین که در بیش از صد شهر کشور، هم در مناطق روستایی و هم در حاشیه شهرهای بزرگ، رخ داد را به شدت سرکوب کردند. تصاویر ویدیویی از نوامبر نشان میدهد نیروهای امنیتی به شکلی خشونتبار معترضانی را هدف گرفتند که تهدید جانی وارد نمیکردند و مقامات از پذیرش مسئولیت یا حتی اعلام رسمی تعداد افراد کشتهشده سر باز زدهاند.
به بیان دیگر، ظرف دو ماه گذشته حکومت با اعتراضات خیابانی مواجه شده است که خواستههایی مورد حمایت گروههای بزرگی از ایرانیان داشتهاند. دو موج اعتراضات ظاهراً جمعیتهای متفاوتی دارند: یک گروه مرتبط با دانشجویان و آرمانهای طبقه متوسط شهری است، و دیگری عمدتاً شامل گروههای کارگری و طبقه متوسط رو به پایین متحمل دشواریهای ناشی از شرایط بد اقتصادی. اما هر دو این گروهها معترض به بیتفاوتی حکومت به رنجهای شهروندان و مسئولیتناپذیری کامل دولت برای اشتباهاتش هستند.
آیتالله خامنهآی در ۱۷ ژانویه در خطبههای نماز جمعه انتقادات معترضان را رد کرد. حتی اگر حکومت موفق شود صدای منتقدان حکومت درباره فاجعه هواپیما را ساکت کند به احتمال زیاد تنها احساس مردم مبنی بر به حاشیهراندهشدن توسط حکومت خود را تشدید خواهد کرد. و چنین احساسی بحران مشروعیت داخلی مقامات را عمیقتر خواهد کرد.
در دو سال گذشته سیاست آمریکا درباره ایران، از جمله با اعمال تحریمهای گستردهای که حق دسترسی ایرانیان به مراقبت پزشکی را نقض میکند، نقشی منفی در مورد وضعیت حقوق بشر ایفا کرده است. اما این حکومت ایران است که مسئولیت کلیدی محافظت از حقوق شهروندانش را به عهده دارد، و این حکومت ایران است که به این وظیفه عمل نکرده است و چنان بیاطمینانی بین حکومتکنندگان و حکومتشوندگان پدید آورده است. در این شرایط پرتنش حکومت ایران نیازمند اعتماد مردم خود است- و لازم است به شکل جدی به شیوه حکومتی شفاف و رعایتکننده حقوق متعهد شود.
اصطلاحی بین ایرانیان و دیگر شیعیان هست که «آه مظلوم» بالاخره دامن «ظالم» را خواهد گرفت. شاید مقامات حکومت ایران حس کنند که این «آه» قربانیان سرکوبهای قبلی ایران، از جمله کشتهشدگان نوامبر، بازگشته است تا دامن آنها را بگیرد.