Skip to main content

ایران: کشتن، شکنجه، و آزار کودکان به دست نیروهای امنیتی

بازداشت غیرقانونی معترضان جوان

مراسم یادبود در مقابل دفتر یونیسف در واشنگتن دی‌سی برای کودکان کشته‌شده در ایران، ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲    © ۲۰۲۲ برایان اولین دوزیر/نورفوتو از آسوشیتدپرس  

(بیروت) – دیده‌بان حقوق بشر امروز گفت نیروهای امنیتی ایران در جریان سرکوب اعتراضات گسترده این کشور در قالب مجموعه‌ای از نقض‌های جدی کودکان را کشته اند، شکنجه کرده‌اند، و مورد تعرض جنسی و ناپدیدسازی قرار داده‌اند.

مقامات ایران همچنین بر خلاف حفاظت‌های حقوقی کودکان را تحت بازداشت، بازجویی، و پیگرد قرار داده‌اند و قضات خانواده کودکان را از به کارگیری وکلای منتخب خود برای دفاع از آنها باز داشته‌اند، کودکان را با اتهامات مبهم محکوم کرده‌اند، و آنها را خارج از دادگاه‌های نوجوانان مورد محاکمه قرار داده‌اند که اختیار منحصر به فرد قضایی در حوزه کودکان را دارا هستند. نیروهای امنیتی کودکان را بدون اطلاع به خانواده‌شان دستگیر کرده و بعضاً برای هفته‌ها در بازداشت نگاه داشته‌اند. دانش‌آموزان آزادشده از بازداشت از بازگشت به مدرسه منع شده‌اند یا مقامات پوشش حمایت اجتماعی خانواده‌هایشان را قطع کرده‌اند که منجر به اشتغال کودکان شده است.

تارا سپهری‌فر، پژوهشگر ارشد ایران در دیده‌بان حقوق بشر گفت «رهبران ایران نیروهای امنیتی بی‌رحم خود را برای آزار جنسی و شکنجه کودکان آزاد گذاشته‌اند و کودکان را تحت محاکمه‌های نامنصفانه مضحک قرار داده‌اند». او اضافه کرد «در طول هفت ماه گذشته مقامات از اعمال قدرت تحمیلی حکومت برای ساکت کردن کودکان نیز ابایی نداشته‌اند».

دیده‌بان حقوق بشر آزارها علیه ۱۱ کودک بین سپتامبر ۲۰۲۲ و فوریه ۲۰۲۳ را مورد تحقیق قرار داد، و جزییات جدیدی از پرونده‌های گزارش‌شده پیشین مستند کرد.

مقامات ایران اعتراضات سراسری و مخالفت مردمی خواهان تغییر بنیادین را به شکلی ظالمانه سرکوب کرده‌اند. دیده‌بان حقوق بشر، عفو بین‌الملل، و دیگر گروه‌های حقوق بشری کاربرد شایع نیروی قهریه کشنده علیه معترضان از جمله کودکان را مستند کرده‌اند. مأموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل در ایران باید در چارچوب گزارشگری گسترده خود از نقض‌های حقوق بشری پیاپی حکومت ایران، این نقض‌های جدی علیه کودکان را نیز مورد تحقیق و تفحص قرار دهد.

دیده‌بان حقوق بشر اقدامات محدودکننده، چشم‌بند زدن، و شکنجه کودکان در بازداشت را مستند کرده است. یکی از بستگان پسری ۱۷ ساله گفت که مأموران او را مورد ضرب و جرح و تعرض جنسی قرار داده‌اند و سبب جراحت در سراسر بدن او و خونریزی معقدی شده‌اند. یک دانش‌آموز دبیرستانی گفت که نیروهای امنیتی در جریان دستگیری او را به سمت اجاق گازی روشن هل داده‌اند و سبب آتش گرفتن لباس‌های او شده‌اند، و در جریان بازجویی او را کتک و شلاق زده‌اند. بازجوها پسری دیگر را با وارد کردن سوزن به زیر ناخن‌هایش شکنجه کرده‌اند. دو کودک شکنجه شده‌اند تا محل اقامت اعضای خانواده‌شان را ارائه کنند. یک شانزده ساله پس از کتک خوردن، شوک الکتریکی، و تعرض جنسی دو بار تلاش کرده است تا جان خود را بگیرد.

مقامات از ارائه مراقبت پزشکی به کودکان مجروح‌شده به دست نیروها امتناع کرده‌اند. یکی از این موارد پسری ۱۳ ساله بود که در جریان ضرب و جرح دچار شکستگی دنده شده بود. مأموران، اعضای خانواده‌ها را تهدید کرده‌اند تا درباره این آزارها سکوت کنند. این آزارها با ده‌ها روایت گزارش‌شده توسط فعالان و گروه‌های حقوق بشری همخوانی دارند.

طبق قانون ایران کودکان تنها باید توسط دادستان‌های ویژه کودکان مورد بازپرسی قرار گیرند و تنها در دادگاه‌های نوجوانان محاکمه شوند. در یک مورد که شامل ۱۶ متهم از سه کودک می‌شد، رییس قوه قضاییه ایران یک قاضی دادگاه انقلاب، که روحانی است، را به عنوان مستشار دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم نوجوانان منصوب کرده است. اما هیچ یک از متهمان از حفاظت‌های مربوط به دادگاه نوجوانان برخوردار نبودند یا اجازه استخدام وکیل منتخب خود را پیدا نکرده‌اند، و کودکان به ۲۵ سال زندان محکوم شدند. دادگاه عالی ایران حکم این سه پسر را نقض کرده‌است اما دستور به محاکمه دوباره آنها به دست همان قاضی داده است که آنها را به ۳و۵ و ۱۰ سال زندان محکوم کرده است.

یک وکیل ایرانی گفت که او از ۲۸ کودک خبر دارد که متهم به محاربه و افساد فی الارض شده‌اند؛ اتهاماتی مبهم که می‌توانند منجر به صدور حکم اعدام یا صدور حکم قطع دست راست و پای چپ شوند.

تا آوریل ۲۰۲۳ گروه‌های حقوق بشری ایرانی کشته‌شدن ۵۳۷ نفر به دست نیروهای امنیتی در جریان اعتراضات آغازیده در ماه اوت ۲۰۲۲ در پی مرگ مهسا(ژینا) امینی در بازداشت پلیس را ثبت کرده بودند. این آمار شامل حداقل ۶۸ کودک می‌شد. دیده‌بان حقوق بشر پیش از این مرگ کودکان از جمله نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیل‌زاده ۱۶ ساله را گزارش کرده بود. خانواده شاکرمی ۱۰ روز پس از ناپدیدشدن او در طی اعتراضات در تهران در ۲۰ سپتامبر جسد او را پیدا کردند. اسماعیل‌زاده پس از ضرب و جرح به دست نیروهای ا منیتی در ۲۳ سپتامبر در گوهردشت در استان البرز فوت کرد. مقامات ایران مدعی شدند که هر دو دختر با پریدن یا سقوط از ساختمان درگذشته‌اند و اعضای خانواده آنها را تحت آزار و بازداشت قرار داده‌اند.

بیل ون اسفلند دستیار مدیر بخش کودکان در دیده بان حقوق بشر گفت «کودکانی که آزارهایی دهشتناک را در بازداشت و محاکمه از سر گذرانده‌اند در معرض ریسک آسیب‌های بلندمدت هستند». او اضافه کرد «مأموریت حقیقت‌یاب سازمان ملل باید بررسی این آزارها را در اولویت قرار دهد و مسیری به سوی پاسخگویی پیشنهاد کند».


برای اطلاعات جزیی درباره پرونده‌های کودکان لطفاً به ذیل مراجعه کنید.

دیده‌بان حقوق با دو کودک، بستگان شش کودک دیگر، چهار شاهد دیگر درباره شلیک و ضرب و جرح کودکان، و همچنین با فعالان، روزنامه‌نگاران، و متخصصان حقوقی با اطلاع دست اول از آزارها علیه کودکان در حبس، محاکمه غیرمنصفانه، و شلیک‌های مرگبار از سپتامبر ۲۰۲۲ تا فوریه ۲۰۲۳ تماس گرفت. دیده‌بان حقوق نام کودکان، بستگانشان، و دیگر منابع، و جزییاتی که می‌تواند منجر به شناسایی آنها شود را بنا به درخواست آنها محرمانه نگه می‌دارد تا از امنیت آنها محافظت کند.

شکنجه، تعرض جنسی

یک منبع مطلع دستگیری پسری ۱۷ ساله و برادر ۱۹ ساله‌اش در زاهدان را تأیید کرد. آنها در کنار افراد دیگر برای ۲۱ روز در بازداشتگاه پاستور در حبس به سر بردند و تحت شکنجه قرار گرفتند. بازجویان این پسر را تحت فشار گذاشتند تا علیه پدرش صحبت کند و اطلاعاتی درباره او در اختیار آنها قرار دهد.

پسر بعداً گفت که او توان راه رفتن نداشت زیرا کف پاهای او هدف ضرب و جرح قرار گرفته بود. مقامات «آلت تناسلی او و دیگران را لمس کردند و به آنها شوک الکتریکی وارد کردند، و آنها را به تجاوز با لوله‌ای پلاستیکی، و مرگ، تهدید کردند». گزارش‌های منابع محلی حاکی از این هستند که یک پسر ۱۷ ساله دیگر هم تحت شکنجه قرار گرفته است، و یک رسانه نزدیک به نهادهای اطلاعاتی ایران اعترافات اجباری جعلی این پسران را منتشر کرد که در آن می‌گفتند به سمت ماشین‌های پلیس شلیک کرده‌اند.

مقامات بازداشتگاه مرتباً به بازداشت‌شدگان قرص مسکن می‌دادند و اولین نوجوان قرص‌ها را جمع کرد و همه را با هم خورد تا جان خود را بگیرد. این من‍بع گفت «او در بیمارستان بیدار شد، و برای بار دوم با خوردن صابون و شامپو [برای خودکشی] تلاش کرد». طبق گزارش‌ها، در ماه نوامبر یک نوجوان پس از شکنجه‌شدن در تبریز خودکشی کرد.

در اواخر ژانویه این پسر و دیگر افراد گروه به کانون اصلاح و تربیت واقع در زندان مرکزی زاهدان منتقل شدند. این منبع گفت که مقامات به پسر اول و برادرش گفته بودند که «گروگان هستید تا پدرتان را بگیریم».

شیر احمد شیرانی، سردبیر وب‌سایت خبری حال وش، که به طور مفصل درباره پرونده‌های کودکان در زاهدان خبررسانی کرده است در ماه آوریل به دیده‌بان حقوق بشر گفت که در تقریباً تمامی پرونده‌هایی که او از آنها خبر دارد، کودکان یا بزرگسالانی که به بازداشتگاه پاستور برده شده‌اند برای چندین روز پس از دستگیری‌شان مورد ضرب و جرح قرار گرفته‌اند، به آنها چشم‌بند زده شده است، به حبس انفرادی فرستاده شده‌اند، و اجازه تماس تلفنی یا ملاقات از آنها سلب شده است. او گفت اداره این بازداشتگاه در اختیار پلیس است، اما نهادهای دیگری مثل سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم از آن استفاده کرده‌اند.

شکنجه، تعرض جنسی

یکی از بستگان پسری ۱۷ ساله گفت که در اوایل دسامبر پس از نماز جمعه در زاهدان مردانی از ماشینی بدون پلاک این پسر را به همراه پسرعمویش و دو تن از دوستانش دستگیر کردند. خانواده از طریق پلیس اطلاع یافت که نوجوانان در حبس سپاه پاسداران هستند که آنها را برای چهار روز در بازداشت نگاه داشت و آنها را متهم به سنگ‌پرانی و شعار دادن کرد. در آن روز تظاهراتی در زاهدان برگزار شده بود اما این چهار دوست در آن شرکت نکرده بودند و در زمان دستگیری در محل اعتراض نبودند.

آنها به ساختمان سپاه پاسداران برده شده و در آنها از همدیگر جدا شدند. این عضو خانواده گفت که به پسر چشم‌بند زده و به او گفته بودند کاغذی را امضا کند. دستان او را از پشت بسته و او را مرتباً مورد بازجویی و ضرب و شتم قرار داده‌اند. یک بار یکی از بازجویان با چنان شدتی به سینه او مشت کوبیده بود که از نفس کشیدن ناتوان شده بود. باری دیگر، در جریان شلاق زدن، پسر از هوش رفته بود.

این عضو خانواده پسر گفت که مأموران سپاه پاسداران به او تعرض جنسی کرده بودند اما او مایل به مطرح کردن جزییات نیست. برای چهار روز به او آب کافی و غذا نداده بودند، و سپس او را به زندان منتقل کردند، و در این زمان خانواده او توانستند با گذاشتن وثیقه او را تا زمان محاکمه آزاد کنند.

عضو خانواده گفت «وقتی آزاد شد دچار خونریزی معقدی بود. تمام بدنش، شانه‌ها، بازوها، سینه، کمر، ران، جراحت داشت و در وضعیت روانی خوبی نبود. فقط به یک نقطه خیره می‌شد و مبهوت می‌ماند و هر سوالی را این طور پاسخ می‌داد که باید دوستانش را از زندان بیرون بیاوریم».

او گفت آنها متهم به آشوب و تبانی علیه امنیت ملی شده بودند. در جلسه دوم دادگاه قاضی پسر ۱۷ ساله را تبرئه کرد اما تهدیدش کرد که اگر یک بار دیگر دستگیر شود حکم اعدام برایش صادر خواهد شد. تا اواسط فوریه، «او شب‌ها در حال لرز از خواب می‌پرد».

دیگر اخبار حاکی از شکنجه نوجوانان بازداشت‌شده در زاهدان، از جمله تعرض جنسی، در رسانه‌های فارسی‌زبان و حساب‌های شبکه‌های اجتماعی منتشر شدند. خبرگزاری حال وش خبر داده است که در روز ۳۰ دسامبر نیروهای امنیتی با لباس شخصی بسم‌الله براهویی ۱۷ ساله و پسرعموهای دوقلوی ۱۶ ساله‌اش اسماعیل و ابراهیم سرگلزایی را دستگیر کردند. طبق گزارش‌ها نیروهای سپاه پاسداران آنها را در یک بازداشتگاه مورد شکنجه، شامل شوک الکتریکی، قرار داده‌اند. در نتیجه، ابراهیم پس از انتقال به کانون اصلاح و تربیت زندان زاهدان قادر به سخن گفتن نبود. این پسرها متهم به «حمل پلاکارد اعتراضی» هستند.

شکنجه، بازداشت با بزرگسالان نامرتبط

یک دانش‌آموز مدرسه راهنمایی گفت او در نوامبر در جریان یورش به خانه یکی از بستگانش در غرب ایران دستگیر شد. چند کودک دیگر هم ظاهراً در پاسخ به یک تلاش برای ایجاد حریق عمدی دستگیر شده بودند، که به گفته او مأموران امنیتی «می‌دانستند هیچ ربطی به ما نداشت، با وجود این چنان کتکمان زدند که اعتراض کنیم که ما آتش را راه انداختیم». او گفت نیروهای امنیتی مسلح از چندین ماشین «بیرون ریختند» و با خشونت او را دستگیر و مجروح کردند. مقامات او را به دفتر اطلاعات محلی بردند، او را به صندلی بستند، به او چشم‌بند زدند، و یک کیسه روی سر او کشیده شد.

او گفت سه مأمور از ساعت یازده صبح تا سه بعد از ظهر از او بازجویی کردند و با باتوم «پهلوها،‌گردن، و کمر به پایین، و بعد با شلاق مچ پاهایم را زدند». دو مأمور دیگر آمدند و او را از ساعت سه تا یازده بعد از ظهر مورد بازجویی قرار دادند و اگر پاسخ نمی‌داد یا درنگ می‌کرد او را مورد ضرب و جرح قرار می‌دادند. او می‌توانست صدای کودکان دیگر در اتاق کناری را بشنود، از جمله پسری ۱۶ ساله که می‌شناخت و بعداً فهمید به شدت مورد ضرب و شتم و شوک الکتریکی قرار گرفته است.

او گفت آن شب به یک زندان زنان منتقل شد و برای هفت روز از ۹ صبح تا ۹ شب مورد بازجویی قرار گرفت. به گفته او «فقط وقت نهار تو را به سلول می‌فرستند تا چیزی بخوری و دوباره به بازجویی بروی. آنها کتکت می‌زنند اما بیشتر آزارشان توهین کردن و تکرار ۳۰ باره همه سوال‌ها بود». او یک ماه در زندان زنان باقی ماند و سپس خانواده‌اش اجازه پیدا کردند روزی دو بار با او تماس بگیرند. با نقض قوانین حقوق کودک ایران و بین‌المللی، او در کنار بزرگسالان نگهداری می‌شد.

او می‌گوید با وثیقه آزاد شده و در انتظار محاکمه برای اتهامات «تخریب، تبانی، توهین به رهبری، کوکتل مولوتف، نوشتن شعار، کشف حجاب، هدایت [اعتراضات]، اقدام علیه امنیت ملی و نظام، و تحریک افراد به قتل» است و در حال حاضر «تحت نظر» است. طبق گزارش‌ها دادستانی به خانواده اجازه استخدام وکیل مدافع را نداده است او می‌گوید با اتهام محاربه مواجه است.

فاطمه فناییان، روزنامه‌نگار ایرانی، دو پرونده را شرح داد که در آنها پسرانی با بزرگسالان غیرمرتبط تحت بازداشت بودند. یکی از این موارد پسری ۱۷ ساله از کرج بود که در جریان دستگیری در نوامبر به شدت هدف ضرب و شتم قرار گرفته بود، دیگر زندانیان او را تهدید به تجاوز کرده بودند، و سپس با وثیقه آزاد شده بود. فناییان گفت پسر ۱۷ ساله دیگری از شیراز وادار به امضای اسنادی بدون اطلاع از چیستی آنها شده بود و در کنار سه بزرگسال دیگر در بازداشت نگهداری می‌شد.

شکنجه، بازداشت بدون تماس، عدم مراقبت پزشکی

در اواخر اکتبر، مأموران امنیتی در شهری در غرب ایران در جریان یورشی برای دستگیری یک نفر یکی از پسران خانواده را دستگیر کردند. او گفت او در جریان تظاهراتی در سپتامبر هدف گلوله قرار گرفته بود و در یک کلانتری بازداشت شده بود و آنجا هدف ضرب و شتم قرار گرفته و «وادار به امضای چند کاغذ سفید شده»‌ بود. او بعد از آزادی تا دو روز نمی‌توانست راه برود و همچنان ساچمه‌های شات‌گان در بدنش بود. بعد از این که مقامات تهدید کردند که او را دوباره دستگیر کنند او به شهری دیگر فرار کرد و یورش مأموران منجر به دستگیری پسر جوان از بستگانش شد.

او گفت مأموران «[پسر را] روی آسفالت کشیده بودند»، به او دشنام داده و در جریان دستگیری کتکش زده بودند، و برای شش روز او را بدون راه تماس در یک مرکز اطلاعاتی بازداشت کردند و تحت شکنجه قرار دادند تا اطلاعاتی درباره فامیل فرارکرده‌اش ارائه کند.

گزارش‌های متعددی در دست است که نیروهای امنیتی کودکان از جمله دختران را بدون راهی برای تماس بازداشت می‌کنند. بعضی موارد چندین هفته در این وضعیت به سر می‌برند.

این فرد گفت که در مرکز اطلاعاتی،

سوزن زیر ناخن [پسر] فرو کرده بودند و او را با مشت، لگد، و باتوم مورد ضرب و جرح قرار داده بودند. بعد او را به اتاقی بردند که در آن دو صندلی و یک میز بود. او را به صندلی بسته بودند و او گفت سرنگی آورده بودند که در بازویش فرو کرده و بدون این که بگویند چیست به او گفته بودند «اگر تزریق کنیم یا می‌میری یا فلج می‌شوی». سه یا چهار نفر او را کتک می‌زدند، و بعد می‌رفتند. بعد از پنج دقیقه نفرات جدیدی می‌آمدند و او را کتک می‌زدند.

او را تهدید به اعدام کرده بودند. او اضافه کرد «انها ساعت ۲ و ۳ صبح می‌آمدند و بیدارش می‌کردند و می‌گفتند «برویم، می‌خواهیم اعدامت کنیم»». این عضو خانواده گفت پسر بعد از آزادی «کابوس می‌دید و وقتی بیدار می‌شد فقط به دیوار نگاه می‌کرد. افسرده شده بود».

مأمورها به پسر گفته بودند که دیگر به مدرسه نرود – عضو خانواده گفت «به او گفته بودند حتی اگر مدرک ارشد بگیری کاری می‌کنیم که کار پیدا نکنی» – و حکومت از آن زمان مستمری خانواده پسر را با اشاره به دستگیری‌اش قطع کرده است. یکی از بستگان گفت که در نتیجه این امر پسر ترک تحصیل کرده است و حالا در شیفت‌های ده ساعته سر کار می‌رود.

آزار جنسی، ضرب و شتم

یکی از بستگان یک دختر گفت او و دوستش، هر دو زیر ۱۸ ساله، می‌خواستند شعارهایی روی دیوارهای نزدیک میدان آزادی در سنندج اسپری کنند اما وقتی مغازه‌دارهای آن حوالی از آنها خواستند این کار را نکنند دست نگه داشتند. مأموران لباس شخصی در حوالی ساعت دو بعد از ظهر این دو دختر را در حالی دستگیر کردند که در میدان نشسته بودند، آنها را در ماشین خصوصی گذاشتند، به آنها چشم‌بند زدند، و آنها را به مکانی بردند که تا ساعت هفت بعد از ظهر در آن بازجویی شدند. مأموران آن دو را متهم کردند عضو گروه بزرگ‌تری هستند که مسئول شعارنویسی است و آنها را به پنج سال زندان تهدید کردند. این عضو خانواده از دختر نقل کرد مأموران مرد به دوست او گفتنه بودند «بلند شو تا بتوانیم نگاهی به تو بیاندازیم». مأموران همه عکس‌های روی تلفن او را بررسی کرده بودند و از او خواسته بودند همه افراد را معرفی کند. وقتی خانواده او تماس گرفتند مأموران به او گفتند بگوید که در خانه یکی از دوستانش است.

این عضو خانواده گفت دخترها همان روز بدون کیفرخواست آزاد شدند اما تحت نظر قرار گرفتند و نیروهای امنیتی به شکل مداوم با آنها تماس می‌گیرند و به آنها هشدار می‌دهند در فعالیت‌های مرتبط با اعتراضات شرکت نکنند.

زنی که در اواخر سپتامبر برای یک روز در کلانتری سنندج در بازداشت بود توصیف کرد که دو پسر حدود ۱۵ ساله را دیده است که در جریان بازجویی هدف ضربات باتوم قرار گرفته‌اند. این زن گفت که با نگاه کردن از زیر چشم‌بندش دیده است که پسرها «خیلی کتک خوردند. حتی می‌توانستم جای باتوم روی صورتشان را ببینم. گریه و التماس می‌کردند». او گفت یک مادر و دختر زیر ۱۸ ساله‌اش نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

شکنجه، عدم مراقبت پزشکی، تهدید با چاقو

یک روز عصر در اکتبر، مردانی با لباس شخصی در ماشینی سفید پسری ۱۳ ساله در حال رفتن به سوپرمارکت را متوقف کردند. مردها موبایل او را بررسی کردند. یکی از بستگان پسر گفت بدون هیچ تحریکی یکی از مردها با چیزی به سر پسر زد و باعث بیهوشی او شد.

وقتی پسر به هوش آمد متوجه شد در مکانی به نام «باشگاه افسران» است که افراد مصاحبه‌شده گفتند در اختیار سپاه پاسداران بوده است. مأموران از پسر بازجویی کردند و متوجه شدند او از یک خانواده فعال سیاسی است. یک عضو خانواده گفت «آنها می‌خواستند بدانند خانواده کجا هستند»:

او هیچ نمی‌دانست. مادرش به شدت او را از جریان دور نگاه می‌دارد...اما آنها تمام مدت شکنجه و بازجویی‌اش کردند. به او پابند و دستبند زدند و با چاقو تهدیدش کردند. یکی از دنده‌هایش شکسته بود و کل بدنش زخم داشت اما چنان خانواده‌اش را تهدید کردند که آنها بعد از آزادی جرئت نکردند او را به بیمارستان ببرند و یک پزشک را به خانه آوردند تا او را ببیند.

خانواده او برای آزادی او وثیقه گذاشتند.

بازپرسی آزارنده، محاکمه‌های نامنصفانه

در روز ۳ نوامبر معترضان یکی از اعضای بسیج را در حال حمله به معترضان در کرج به قتل رساندند. شانزده نفر، از جمله سه پسر ۱۷ ساله، در یک دادگاه انقلاب محاکمه و محکوم شدند که بنا به گزارش‌های خبری و یک وکیل پیگیر پرونده به شکلی خودسرانه به وکلای مستقل اجازه نداد وکالت افراد تحت محاکمه را به عهده گیرند. پنج نفر به مرگ محکوم شدند و دیگران، از جمله پسران – آرین فرزام‌نیا، امین مهدی شکراللهی، و امیر مهدی جعفری – برای اتهام محاربه و افساد فی الارض مجرم شناخت و به ۲۵ سال زندان در تبعید محکوم کرد. بر اساس گزارش‌ها جعفری، مثل دیگر متهمان، در جریان بازجویی تحت شکنجه قرار گرفته بود.

این وکیل گفت دیوان عالی درخواست تجدید نظر پنج متهم از جمله سه پسر را پذیرفت و بنا به عدم کافی بودن شواهد حکم به محاکمه مجدد داد اما پرونده را به همان قاضی بازگرداند.در آوریل، قاضی فرامرزنیا را به ۱۰ سال در زندان در کرمان، شکراللهی را به ۵ سال زندان در مشهد و جعفری را به ۳ سال در قم محکوم کرد.

طبق قوانین ایران اطفال و نوجوانان دستگیرشده باید تنها توسط دادستان‌های ویژه اطفال و نوجوانان مورد بازپرسی قرار گیرند. بنا به خبرهای مربوط به این دادگاه در رسانه‌های حامی حکومت، در این پرونده اداره کل اطلاعات از آنها بازپرسی کرده بود. قانون ضمناً تنها اجازه می‌دهد که اطفال و نوجوانان در دادگاه‌های استانی اطفال و نوجوانان مورد محاکمه قرار گیرند، که دسترسی بیشتری برای اعضای خانواده و وکلا فراهم می‌کنند و با غیرعلنی کردن دادگاه، حریم خصوصی اطفال و نوجوانان را تضمین می‌کنند.

این محاکمه به روی عموم باز بود اما مقامات مدعی شدند «تمام تشریفات قانونی رعایت شده است» زیرا رییس قوه قضاییه برای قاضی دادگاه انقلاب ابلاغ ویژه صادر کرده بود تا همزمان به عنوان قاضی دادگاهی کیفری و دادگاه ویژه نوجوانان عمل کند. اما طبق قانون صرفاً دادگاه اطفال و نوجوانان اجازه محاکمه اطفال و نوجوانان را دارد، حتی در پرونده‌هایی که هم متهمان کودک و هم متهمانی بزرگسال داشته باشند.

محاکمه کودکان به اتهام افساد فی الارض، اتهامی مبهم، نقضی بیش از حد است، زیرا قانون مجازات ایران اتهام را محدود به کسانی می‌کند که «به طور گسترده، مرتکب جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، جرایم علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور» شوند.
           
نیروی قهریه کشنده علیه کودکان

یک نوجوان گفت که در ۱۷ نوامبر در تظاهراتی در سنندح شرکت کرده بود و در ابتدای بعد از ظهر در ورودی شهرک مولوی، مأموران یونیفرم‌دار سپاه پاسداران مسلح به کلاشنیکف با نزدیک‌شدن معترضان اقدام به شلیک هوایی کردند. او گفت وقتی معترضان از فاصله حدود ۵۰ متری دست به پرتاب سنگ زدند، مأموران شلیک کردند و بعد از فرار معترضان هم ادامه دادند، و سه مرد و یک پسر ظاهراً ۱۴-۱۵ ساله را مجروح کردند. پسر «درست کنار من افتاد. به سمت چپ سینه‌اش، زیر قلبش، شلیک شده بود و خون زیادی از او رفت و روی آسفالت جاری شد». گروهی از معترضان سعی کردند او را ببرند اما مأموران امنیتی موتورسوار جلوی آنها را گرفتند. این نوجوان گفت:

پسر آنها را دید و به ما گفت «به خاطر من شما را دستگیر می‌کنند. اگر قرار است بمیرم بگذارید بمیرم. اگر می‌خواهند دستگیرم کنند بگذارید دستگیرم کنند». پسر از ما تشکر کرد و به ما گفت برویم. وقتی ما رفتیم دیدیم که موتورها پایین پای او بودند.

استفاده از سلاح جنگی علیه معترضان در حال فرار پس از سنگ‌پرانی از فاصله دور، استفاده غیرقانونی از نیروی قهریه کشنده است. دیده‌بان حقوق بشر چندین مورد از شلیک غیرقانونی نیروهای امنیتی با شات‌گان، سلاح جنگی، و کلت علیه معترضان سراسر کشور را از آغاز اعتراضات گسترده در ۱۶ سپتامبر مستند کرده است. یک ساکن دیگر سنندج شاهد دو مورد از ضرب و شتم شدید کودکان تحت بازداشت نیروی انتظامی بوده است.

یک منبع مطلع گفت نیروهای امنیتی در ۳۰ سپتامبر با شلیک به امید سارانی ۱۳ ساله در زاهدان در استان سیستان و بلوچستان او را به قتل رساندند. پیکر امید در میدان کارگر در کنار جسد مردی ۲۰ ساله از همان محله پیدا شد که در آن نیروهای امنیتی به معترضان شلیک کرده بودند. این منبع گفت شهر در آن روز «شبیه منطقه جنگی بود. تیراندازی بود، و هلی‌کوپتر». منبع گفت امید «به قلبش شلیک شده بود» و سر مرد هدف اصابت گلوله قرار گرفته بود. عفو بین‌الملل پیشتر این کشته شدن را تأیید کرده بود.

ابوالفضل آدینه‌زاده، ۱۷ ساله، در روز ۸ اکتبر در جریان اعتراضاتی در مشهد از فاصله نزدیک هدف شلیک مرگبار شات‌گان قرار گرفت. به گزارش بی‌بی‌سی، گواهی فوت او می‌گوید که در نتیجه آسیب کبدی و کلیوی ناشی از گلوله درگذشته است. وکیلی که با خانواده او در تماس است گفت مقامات پس از آن برای دو نفر از بستگان حکم بازداشت صادر کردند و به آنها هشدار دادند در صورت شکایت با اتهامات کیفری روبه‌رو خواهند شد. این وکیل همچنین خبر داد که صاحبخانه آنها تحت فشار سپاه پاسداران از تمدید اجاره‌نامه آنها خودداری می‌کند.

طبق گزارش‌ها مقامات ایرانی در تلاش هستند تا خانواده دیگر کودکان کشته‌شده یا مجروح‌شده به دست نیروهای امنیتی را ساکت کنند، از جمله اسرا پناهی ۱۵ ساله که در ۱۲ اکتبر در مدرسه‌اش هدف ضرب و جرح مرگبار قرار گرفت، هستی حسین پناهی ۱۶ ساله که از ۹ نوامبر و برده شدن از مدرسه‌اش و ضرب و جرح در کما به سر می‌برد، کیان پیرفلک ۹ ساله که در ۱۶ نوامبر هدف شلیک مرگبار قرار گرفت، و بهراد مرادی ۱۶ ساله که طبق خبرها و عکس‌های منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی در ۲۳ نوامبر هدف گلوله قرار گرفت و دچار خونریزی داخلی شد و در ۳ دسامبر در حالی که هنوز ساچمه در سرش داشت از بیمارستان مرخص شد.

کودکان مجروح و عدم مراقبت پزشکی

در چندین مورد گزارش‌شده نیروهای امنیتی ایران کودکان را مجروح و بازداشت کرده و به آنها دسترسی به مراقبت پزشکی نداده‌اند. در ویدیویی منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی پسری در تخت بیمارستان که به نام ایلیا رضایی ۱۴ ساله از محلات در استان مرکزی معرفی می‌شود، می‌گوید نیروهای سپاه پاسداران در ۲۰ نوامبر در حال بازگشت از کار در یک دوچرخه‌سازی به منزل به او شلیک کردند و سپس او را به داخل ماشینی هل دادند و به یک ساختمان سپاه منتقل کرده و با شوکر شکنجه دادند، و او را تحت درمان پزشکی قرار ندادند. طبق خبرها یک تصویر ایکس-ری نشان‌دهنده ساچمه‌ها در سینه ایلیا است.

امیرحسین رحیمی، ۱۵ ساله، طی اعتراضات نزدیکی کرج هدف گلوله قرار گرفت و مادرش به یک روزنامه‌نگار گفت دو ماه را بدون مراقبت پزشکی برای ساچمه‌های در سر، گردن، سینه، و شکمش در کانون اصلاح و تربیت کچویی در بازداشت گذراند. طبق خبرها خانواده او توان تأمین وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی او را نداشته‌اند. او به خاطر پرتاب یک کوکتل مولوتف در دادگاه انقلاب کرج محاکمه خواهد شد.

کودکان بازداشته‌شده از تحصیل

علی خامنه‌ای، رهبر ایران، حدود ۳۰۰ دانش‌آموز دبیرستانی بازداشت‌شده در سراسر کشور را عفو کرده است و آنها آزاد شده‌اند اما حسین رییسی، کارشناس ایرانی حقوق گفت تحت فشار سپاه پاسداران از ثبت نام دوباره بسیاری از آنها در مدرسه جلوگیری شده است. او که پیگیر ۹ مورد از چنین پرونده‌هایی است گفت «برای این کودکان، حتی به شکل غیررسمی، این به معنی پایان تحصیل و پایان آینده‌شان است».

در روز ۲۳ اکتبر یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، گفت معترضان دانش‌آموز برای «اصلاح و تربیت» به مراکز روان‌شناسی تحت نظر یک روحانی و یک روان‌شناس ارجاع داده شده‌اند. طبق گزارش‌ها کادرهای مدارس نیز متعرض کودکانی شده‌اند که در اعتراضات شرکت کرده‌اند.

حمله و دستگیری کودکان در مدارس

فاطمه فناییان، روزنامه‌نگار ایرانی، سه پرونده را شرح داد که در آن مسئولان مدرسه در پاسخ به اعتراضات دختران دانش‌آموز با پلیس تماس گرفته بودند. در مامه اکتبر پس از این که دختری ۱۶ ساله در مدرسه‌ای در رشت یکی از سرودهای اعتراضی را با همکلاسی‌هایش خواند، پلیس سه دختر را به مدت ۱۵ روز بازداشت کرد و آنها را به تجاوز و مرگ تهدید کرد.

فناییان گفت پس از این که دانش‌آموزها روحانی‌ای که برای سخنرانی آمده بود را «با لگد زدند» مأموران لباس شخصی یک دختر ۱۷ ساله را جلوی در مدرسه‌اش در تهران دستگیر کردند. مدیر مدرسه درهای مدرسه را بست تا جلوی خروج کودکان را بگیرد و با پلیس تماس گرفت که ده‌ها دختر را باتوم زدند و یک دختر را روی زمین کشیدند، و ده‌ها کودک را در طول شب بازداشت کردند.

در بندر عباس، دختر دانش‌آموزی از افغانستان از مدیر دبیرستان شریعتی در حال تهدید دانش‌آموزان فیلم گرفت و ویدیو به میزان بالایی در شبکه‌های اجتماعی دیده شد، که منجر شد والدین بچه‌های خود را از مدرسه ببرند. دختر دستگیر شد.

Your tax deductible gift can help stop human rights violations and save lives around the world.