در روز 20 فوریه 2017 وزارت امنیت داخلی ایالات متحده در انجام فرمان پرزیدنت دونالد ترامپ مبنی بر اجرای یک سلسله قوانین مهاجرتی، هم در مرزها و هم در داخل ایالات متحده، دو دستور صادر نمود. این دستورها تغییرات جدی و فراگیری را در سیاست مهاجرتی امریکا به وجود آوردهاند که اخراج میلیونها مهاجر را تحت مراحلی که حتی قبلاً هم پایهای ترین حقوق مردم را نقض کرده بود، و در غیر این صورت هم برای ساکنان چندین سالۀ امریکا، اعضاء خانواده هایشان که شهروندان امریکا میباشند، و پناهجویانی که از خشونت و آزار فرار کردهاند، سبب بروز آسیبهای جدی میشد را تسهیل میکند. دستورهای مزبور همچنین این مطلب را آشکار میسازند که مقامهای مهاجرت بر طبق قوانین بسیار ناقص فعلی که از 1996 تا کنون به اجرا گذاشته شده است، میتوانند برای اخراج مردم از کشور نهایت قدرت خود را به کار گیرند. آنها دستورالعملهای دولت اوباما را که شمول قوانین 1996 را فقط در مورد گروههای خاصی از ناشهروندان مجاز میدانست، لغو کردهاند. سازمان دیدهبان حقوق بشر با توجه به چندین دهه تحقیق در مورد نظام مهاجرتی امریکا و اجرای قوانین مصوب 1996، پیشبینی میکند که سیاستهای جاری تأثیر بسیار وخیمی بر حقوق بشر خواهد داشت.
متن کامل فرمانها با عنوان «انجام سیاستهای اجرایی پرزیدنت در مورد مهاجرت و امنیت مرزها» و «اجرای قوانین مهاجرت به منظور حفظ منافع ملی» را میتوانید در اینجا مشاهده نمایید.
مشکلات عمدۀ فعلی در مورد حقوق بشر چیست؟
تغییرات جامع و گسترده در خط مشی دولت که در این دو دستور به اختصار قید شده است، و تأثیرات بالقوۀ آن بر حقوق بشر، شامل موارد ذیل میباشد:
- هدف قرار داده شدن تقریباً تمام مهاجران غیر قانونی بر اساس اولویتهای جدیدی که برای اجرای این مقررات تعیین گردیده.
- افزایش دخالت نیروهای اجرایی محلی در امور اجرایی مهاجرتی دولت فدرال، که نشان داده است سبب افزایش عدم اعتماد مهاجران به پلیس میشود.
- افزایش بازداشت افرادی که در مرز دستگیر شدهاند و محبوس شدن آنان در یک سیستم بازداشت، که بیشتر جنبه تنبیهی داشته و اغلب دارای شرایطی غیر انسانی است، از جمله مراقبتهای پزشکی زیر استاندارد که سبب مرگ زندانیان گردیده است.
- افزایش دادرسیهای کیفری در سیستم فدرال برای تخلفات مهاجرتی، از قبیل عبور غیر قانونی از مرز، که احتمال دارد به محکومیتهای دراز مدت کیفری برای ساکنان قدیمی و والدین کودکانی که شهروندان امریکا هستند و نیز پناهجویان منتج گردد.
- افزایش بالقوۀ اخراج افراد از کشور که طی مراحل سریعی صورت میگیرد و مسلماً به توانایی پناهجویان و افراد دیگر در برخورداری از محاکمات عادلانه لطمه میزند.
- افزایش عظیم تعداد کارکنان مهاجرتی، اگر چه که پروسههای فعلی نیز برای پاسخگو نمودن کارکنان مهاجرت به دلیل بد رفتاری، ناقص بوده است.
- از بین رفتن محافظتهایی که از دیرباز برای حفظ حریم خصوصی ناشهروندان و یا ساکنان غیر قانونی امریکا در بانکهای اطلاعاتی دولت این کشور وجود داشته است.
تعهد مذکور به اجرای قوانین مصوب 1996 به طور کامل بدان معناست که شمار فراوانی از افرادی که دارای پیشینه کیفری قدیمی و یا بسیار جزئی میباشند، از جمله بسیاری از افرادی که ساکنان دائمی و قانونی امریکا هستند (دارندگان گرین کارت) و / یا دارای پیوندهای خانوادگی و اجتماعی در امریکا میباشند، بازداشت و اخراج خواهند شد که به احتمال زیاد به طور سریع انجام خواهد شد. اینگونه تغییرات و اولویتهای اجرایی تأثیر ویرانگری بر حقوق میلیونها مهاجر، خانوادههای ایشان و جوامع مختلف خواهد داشت.
آیا این عمل معقولی نیست که دولت ایالات متحده افرادی را که به طور غیر قانونی در اینجا زندگی میکنند، اخراج نماید؟
بر طبق قوانین بینالمللی دولتها این قدرت را دارند که قوانین مهاجرت به کشور خود را تهیه نموده و مرزهای خود را پاسداری نمایند، اما آنها باید این کار را به طریقی انجام دهند که حقوق ابتدایی انسانها را نقض ننماید. تصمیم دولت مبنی بر محروم ساختن شخص ازپیوندها یش با محلی که آن را میهن خود محسوب مینماید، نگرانیهای جدی و شدیدی در مورد حقوق بشر ایجاد مینماید و در نتیجه هر گونه تصمیمی که برای اخراج این افراد گرفته شود با تمام تأثیراتی که از آن ناشی میشود و با تمام حقوقی که بالقوه میتواند ضایع گردد، مستلزم آنست که توسط یک مقام تصمیم گیرندۀ بیطرف و با توجهی که از یک میزان حد اقل دقت کمتر نباشد، صورت گیرد.
متأسفانه ایالات متحده مرتباً در انجام یک چنین ارزیابی، ناموفق مانده است. در میان حقوق اولیهای که در بسیاری از موارد در معرض خطر باقی میماند، میتوان موارد ذیل را نام برد؛ حق برخورداری از یکپارچگی خانواده، حق تقاضای جبران خسارت ناشی از خشونت و جنایت در محل کار، حق باز نگردانده شدن به کشوری که شخص در آن با آزار و شکنجه مواجه شود، و حق برخورداری از رفتاری که در هنگام بازداشت، جنبه تنبیهی نداشته و انسانی باشد.
این دستورها چگونه اولویتهای اخراج از ایالات متحده را تغییر میدهند؟ آیا اخراج گروهیِ افراد را مجاز مینمایند؟
این دستورها نیز مانند دستورهای اجرایی ترامپ بر پایه این فرضیه کاذب و خطرناک ادغام مهاجرت غیر قانونی و ارتکاب جرم بنا شده است. اولویتهای اجرایی جدید میتواند تقریباً تمامی 11 میلیون مهاجر غیر قانونی را جزء موارد اولویت اخراج قرار دهد، و وضعیتی فراهم آورد که به یک شبکۀ سراسری به دام انداختن افراد مبدل گردد و به میلیونها انسان آسیب برساند.
دستور اجرایی داخلی کشور صراحتاً اظهار میدارد «این وزارتخانه دیگر بیش از این گروهها و یا طبقاتی از بیگانگان که باید اخراج شوند را از شمول این قانون معاف نمینماید.» این دستور واضحاً افرادی را که شامل دستور سابق، معروف به داکا [DACA] (افرادی که به علت ورود به ایالات متحده در سن کودکی، اقدام در مورد آنها به تعویق میافتد ) میشدند را متمایز میکند. اما در همان حال، چون اولویتهایی را که در فهرست خود قید مینماید بسیار فراگیر است، میتواند افرادی که در حال حاضر شامل مقررات داکا میشوند را نیز در بر گیرد.
اولویتهای قید شده در فهرست مذکور، به شرح زیر میباشند:
- افرادی که به هر نوع تخلف کیفری محکوم شده باشند.
- افرادی که به هر گونه تخلف کیفری متهم شده باشند اما از آنها رفع اتهام نشده باشد.
- افرادی که مرتکب اعمالی شدهاند که میتواند تخلف کیفری محسوب شود.
- افرادی که در امور جعل و یا تقلب تعمدی در ارتباط با هر گونه موضوع اداری و در ارتباط با هر یک از نهادهای دولتی دست داشتهاند.
- هر یک از برنامههای دولتی دریافت کمک هزینه را مورد سوء استفاده قرار داده باشند.
- افرادی که حکم نهایی اخراج از کشور دریافت کرده باشند، اما هنوز ایالات متحده را ترک نکرده باشند.
- افرادی که بنا به تشخیص یک مسئول مهاجرت، به هر طریق دیگری، تهدیدی برای امنیت عمومی و ملی محسوب شوند.
موضوع «اتهام به هر گونه تخلف کیفری که اثبات نشده باشد» با اصل «فرض بر بیگناهی افراد تا زمانیکه گناهکار بودن آنان ثابت شود» در تناقض است. «اعمالی که میتواند تخلف کیفری محسوب شود» چنان عبارت کلی و مبهمی است که میتواند هر شخصی که تا کنون بی دقت از خیابان عبور کرده و یا بدون گواهینامه، رانندگی کرده است را شامل شود. این دستور همراه با دستور مربوط به امنیت مرزها که خواستار افزایش دادرسی کیفری تخلفات مهاجرتی میباشد، بدان معنا خواهد بود که هر فردی که تا کنون بدون ویزا وارد ایالات متحده امریکا شده است، یعنی حدود نیمی از تمام مهاجران غیر قانونی ایالات متحده، برای اخراج در اولویت قرار خواهند گرفت (اکثر افراد دیگر شامل اشخاصی میشوند که بیشتر از مدت ویزایشان در کشور ماندهاند، که تخلف کیفری محسوب نمیشود اما تخلف مدنی به شمار میرود). هر شخصی «مرتکب جعل یا تقلب تعمدی گردیده است» میتواند شامل حال هر فردی بشود که تا کنون ادعا کرده است اجازۀ کار دارد تا بتواند شغلی داشته باشد، که این هم شامل تقریباً تمامی افرادی میشود که بدون داشتن اجازه اقامت قانونی در ایالات متحدۀ امریکا شاغل بودهاند. دستگیری همگانی افرادی که « بنا به تشخیص یک مسئول مهاجرت، به هر طریق دیگری، تهدیدی برای امنیت عمومی و ملی محسوب شوند» بدون آنکه دستورالعملی در توضیح معنای این عبارت ارائه شود، این مطلب را عیان میسازد که این اولویتها در حقیقت اصلاً اولویت نیستند، بلکه هدف آنها در بر گرفتن میلیونها افرادی است که با توجه به مقررات، میتوان آنها را از کشور اخراج کرد.
علیرغم اشاره صریح این دستور به اینکه حق داکا معتبر میباشد، دستگیری اخیر یکی از افراد دارای حق داکا، به دلیل وضعیت مهاجرتی اش، نشان میدهد که اینگونه افراد نیز مانند دیگر ناشهروندان، بر اساس قوانین اخیر، با خطر فزایندۀ اخراج از کشور مواجه هستند. دنیل رامیرز مدینا که دارای حق داکا بود، هنگامی که مأموران مهاجرت در جستجوی پدر وی، به خانهاش وارد شدند، دستگیر گردید. اکنون اداره اجرایی مهاجرت و گمرک ادعا میکند که وی وابسته به یکی از گروههای خلاف کار بوده است، اتهامی که نیاز به اثبات محکومیت ندارد و این اتهامی است که او از طریق وکیلش قویاً انکار کرده است. یکی از الزامات داشتن حق داکا، نداشتن محکومیت جنایی یا نداشتن محکومیت در موارد خاصی از بزهکاری میباشد. اما بر اساس اولویتهای جدید که اخراج از کشور مستلزم داشتن سابقه جنایی نمیباشد، دیگر افرادی هم که دارای حق داکا میباشند ممکن است به این نتیجه برسند که تحت اولویتهای اجرایی بسیار مبهم وکلی اخیر، آنها نیز از اخراج از کشور در امان نیستند.
این دستورها همچنین بسط برخی از مراحل بخصوصِ اخراج را به منظور کمک به تسریع اخراج افراد به قیمت نقض حقوق آنها در انجام تشریفات حقوقی ابتدایی، مجاز میشمارند.
اما نباید افراد جنایتکار را از کشور اخراج نمود؟
عبارت «هر گونه تخلف جنایی» شامل مردمی میشود که تنها مرتکب تخلفات بسیار جزئی گردیدهاند و یا اینکه تنها تخلف جنایی آنها ورود غیر قانونی به کشور میباشد. این شامل مردمی میشود که مدتها پیش مجازت تخلف خود را سپری کردهاند و اکنون زندگی خود را تغییر دادهاند. بسیاری از این ناشهروندان که دارای چنین محکومیتهایی هستند، هیچ کشور دیگری را نمیشناسند زیرا چه به طور قانونی یا غیر قانونی، در سن کودکی به این کشور آمدهاند. آنها دیگر جزئی از جوامع ایالات متحده، کلیساها، محل کار، و خانوادههای امریکایی شدهاند. بسیاری از ایشان در ارتش خدمت کردهاند، کارگران صنایع مختلف میباشند و صاحبان کسب و مالک خانه میباشند. در بسیاری از موارد قوانین مصوب 1996 حتی تا کنون هم با خشونت با این افراد برخورد میکرد و بازداشت و اخراج ایشان را بدون در نظر گرفتن عوامل فوق مجاز میشمرد.
تجربه سازمان دیدهبان حقوق بشر در مستند نمودن تأثیر اینگونه اخراج نمودن «بیگانگان جنایتکار» در طی دهۀ گذشته، مفید و آموزنده است. حتی در زمان دولت اوباما هم که ادعا مینمود هدفش تمرکز بر روی «افراد جنایتکار، اعضاء گروههای جانی و خطرناک و افرادی که به جامعه آسیب میرسانند» میباشد، دولت هزاران تن از افرادی را که مرتکب جنایات جزئی شده بودند و یا افرادی که هیچگونه محکومیتی نداشتند اما در ضمن اجرای این قانون دستگیر شده بودند، و نیز صدها هزار تن افرادی که جدیترین جنایت آنان، تخلفات مهاجرتی بود را از کشور اخراج نمود.
این روال جدیدی نبود. یکی از گزارشهای سازمان دیدهبان حقوق بشر از دادههای اطلاعاتی دولت امریکا آشکار میسازد که از 1997 تا 2007، 72 درصد از ناشهروندانی که به دلیل محکومیتهای کیفری اخراج شدند، در حقیقت فقط مرتکب تخلفات بدون خشونت شده بودند. تجزیه و تحلیل سازمان دیدهبان حقوق بشر از دادههای دولتی بین سالهای 2009 و 2013 همچنین نشان داد که صدها هزار تن از مردمی که دارای محکومیتهای کیفری جزئی و بدون خشونت بودند و نیز دارای پیوندهای خانوادگی قوی در ایالات متحده بودند، بازداشت و اخراج گردیدند. حتی در حالیکه سیاستمداران ایالتی و فدرال از مجازاتهای سبکتری برای تخلفات مواد مخدر صحبت میکردند، اخراج کسانی که بدترین محکومیت آنان به دلیل همراه داشتن مواد مخدر بود، از 2007 تا 2012 تا حدود 43 درصد افزایش یافت. افرادی که برچسب «قاچاقچیان مواد مخدر» به آنها زده میشد، شامل افرادی از قبیل مارشا آوستین میشدند؛ مادر بزرگی از جامائیکا و یک ساکن دائمی نیویورک. به دلیل محکومیت وی در سال 1995 که مقدار کمی کراک برای یک پلیس مخفی خریداری کرده و برای اینکار 5 دلار دریافت نموده بود، دولت امریکا سعی کرد وی را در سال 2010 به عنوان یک مجرم خطرناک از کشور اخراج کند. ترک اعتیاد وی به مواد مخدر آنچنان نمونه بود که مشاور وی برای او در جلسه محاکمه مربوط به مهاجرت وی، شهادت داد و این نخستین باری بود که مشاور مزبور چنین کاری را انجام داده بود.
آیا ترامپ میتواند با مهاجران غیر قانونی ای که هیچگونه سابقهای ندارند، مانند «جنایتکاران» برخورد کند؟
بلی، به راحتی. فرمان مربوط به امنیت مرزی خواستار افزایش تعقیب کیفری افراد برای تخلفهایی میشود که در مرزها مرتکب شدهاند. این تخلفها شامل ورود و ورود مجدد غیر قانونی نیز میشود که حتی قبلاً هم معمولترین نوع جرایم فدرال در ایالات متحده بوده که تحت پیگرد قرار میگرفته است. این جرایم به همراه دیگر تخلفات مهاجرتی مانند جعل ویزا و قاچاق، در حال حاضر 50 درصد کل پروندههای کیفری فدرال را تشکیل میدهند. پیگرد قانونی برای ورود و ورود مجدد غیر قانونی، که هر دو جزء تخلفات عاری از خشونت محسوب میگردند، در مقایسه با 10 سال پیش به ترتیب 182 درصد و 87 درصد افزایش داشتهاند. در حالیکه دادرسی کیفری تنها برای مواردی به کار گرفته میشد که جدیترین سابقه جنایی را داشتند، در سال 2015 تنها از هر نفری که مورد مجازات قرار گرفتند یک نفر بر طبق راهنمای مجازات ورود مجدد غیر قانونی، مجازات سنگینتری دریافت نمود که برای افراد دارای جدیترین سابقۀ جنایی به کار گرفته میشود.
به گفته قضات دولت فدرال، دادستانها و وکلای مدافع، بسیاری از افرادی که به علت ورود مجدد غیر قانونی محاکمه میشوند، ساکنان دراز مدت ایالات متحده از جمله ساکنان قانونی دائمی سابق میباشند که بی صبرانه مایلند نزد اعضاء خانوادۀ خود، از جمله کودکان خردسال که شهروندان امریکا میباشند، برگردند یا نزد ایشان بمانند. قاضی دولت فدرال، رابت برک که بیش از 11000 تن را به دلیل ورود مجدد غیر قانونی مجازات نموده است به سازمان دیدهبان حقوق بشر گفت «اکنون 10 سال است که من بر محاکماتی قضاوت میکنم که هر روز، روزی چندین بار خانوادهها را نابود میکند.» بررسی تحلیلی سازمان دیدهبان حقوق بشر از دادههای سالهای 2011 و 2012 به این نتیجه رسید که والدین کودکانی که شهروند ایالات متحده میباشند بیشتر از افرادی که فرزند ندارند احتمال دارد به دفعات از مرزهای کشور اخراج گردند و به دلیل ورود و ورود مجدد غیر قانونی تحت پیگرد قرار گیرند.
افراد دیگری که برای ورود/ ورود مجدد غیر قانونی تحت پیگرد قرار میگیرند عبارتند از پناهجویانی مانند «برندا ر.»که پس از آنکه مأمور گشت مرزی ادعای وی مبنی بر ترس از آزار و اذیت توسط کارتلهای مواد مخدر را نادیده گرفت، از کشور اخراج گردید و سپس بعد از آنکه سعی کرد مجدداً وارد امریکا شود تحت تعقیب کیفری قرار گرفت. یک گزارش اداره کل بازرسی امنیت داخلی کشور تأئید نمود که چنین پروندههایی، امری معمول هستند. محاکمه پناهجویان به دلیل طریق نامناسب ورود آنها به کشور، تعهدات امریکا نسبت به قانون بینالمللی پناهندگی را نقض میکند.
اخراج گروهی افراد به تعداد زیاد چه تأثیری بر روی جوامع امریکایی و به طور کلی بر روی این کشور خواهد داشت؟
تأثیر این جریان خیلی بیشتر از آن چیزی است که فقط بر سر اخراج شدگان میآید. همسران و فرزندان افرادی که نان آور اصلی خانواده هستند و بازداشت یا اخراج گردیدهاند، به سختی قادر به تأمین معاش خود هستند. کودکانی که یکی از والدین شان از کشور اخراج شدهاند از نظر اجتماعی و نیز در مدرسه دچار سختی و مشکلات هستند. شهر نیویورک یک برنامه «وکیل تسخیری» برای مهاجرانی که در حال انجام مراحل دادرسی برای اخراج از کشور هستند، تهیه کرده است و این تا حدی به خاطر هزینههای شدید اجتماعی و اقتصادی است که در اثر اخراج افراد و از هم پاشیده شدن خانوادهها بر دوش این شهر و ایالت آن خواهد آمد. این هزینهها شامل هزینه مراقبت از کودکان توسط سرپرستهای قانونی، از بین رفتن درآمد ناشی از مالیاتی که توسط مهاجران اخراج شده پرداخت میشد، و ضررهایی که متوجه کارفرمایانی میشود که باید کارمند دیگری را جایگزین کارمند اخراجی خود نمایند، میشود.
تحقیقات جدید نشان میدهد که در اوج رکورد اقتصادی شدید، کشورهایی که در آنها پلیس برای اجرای قانون مهاجرت توافقی را با مقامات فدرال امضاء نمود که منجر به دستگیری سریع و گسترده مهاجران شد، در مقایسه با جوامعی که در آنها چنین توافقی به امضاء نرسیده بود، میزان فروش اجباری و زودهنگام خانههای مهاجران اسپانیایی تبار خیلی بیشتر بود. فروش اجباری و زود هنگام این خانهها بر روی ساکنان آنها که دارای اقامت قانونی بوده و شهروندان امریکا بودند، تأثیر گذاشت.
هنگامی که مهاجران غیر قانونی از اخراجهای دسته جمعی به هراس میافتند، اکثراً به طور مخفی زندگی میکنند. هنگامی که ایالت آلاباما قانون مبارزه با مهاجرت را به تصویب رساند، که پیش نویس آن توسط یکی از مشاوران اولیه ترامپ در امور مهاجرت تهیه شده بود، سازمان دیدهبان حقوق بشر موارد زیادی را مشاهده کرد که در آنها مهاجران از دریافت مراقبتهای پزشکی، بردن فرزندانشان به مدرسه، گزارش کردن جرایم و بدرفتاری کارفرمایان خودداری میکردند. سازمان دیدهبان حقوق بشر همچنین متوجه افزایش مزاحمت و آزار و اذیت توسط مردم عادی و پلیس نسبت به افرادی شد که یا مهاجران غیر قانونی بودند و یا شهروندان امریکایی بودند که مانند مهاجران به نظر میرسیدند.
حتی اگر ترامپ بخواهد افراد بیشتری را از کشور اخراج کند، آیا تمام این افراد در برابر یک قاضی امور مهاجرت محاکمه نخواهند شد؟
در حال حاضر بسیاری از افرادی که در داخل کشور توسط مقامات مهاجرت دستگیر میشوند، حق دارند در برابر یک قاضی امور مهاجرت، محاکمه شوند. اگر چه که این سیستم به هیچوجه کامل و ایده آل نیست اما این بهترین فرصت برای مهاجران میباشد تا تمام ادعاهای خود را برای ماندن در ایالات متحده مطرح نمایند. اما در این سیستم حجم عظیمی از پروندهها بر روی هم انباشته شده است به طوریکه گاهی اوقات زمان بندی جلسات دادگاه باید از پنج سال قبل انجام شود.
دولت ترامپ قصد دارد سرعت اخراج افراد را با گسترش یک سلسله مراحلی که «خروج سریع» نامیده میشود، افزایش دهد که بر طبق آن یک مأمور مهاجرت فرمی را تکمیل میکند و سپس میتوان با تأئید سرپرست این مأمور مهاجرت، فرد مزبور را از کشور اخراج نمود. این مراحل میتواند شخصی را که از خشونتهای خانوادگی فرار کرده است دوباره به دست همان شخص ظالم باز گرداند و یا یک ساکن چندین سالۀ امریکا را از اعضاء خانواده اش که شهروندان امریکایی محسوب میگردند، جدا سازد بدون آنکه به هیچوجه بررسی نماید آیا شخص مزبور واجد شرایط دریافت «بخشودگی» اخراج از کشور میباشد یا خیر. مراحل خروج سریع سبب اخراج شهروندان ایالات متحده و افراد دیگری که دارای وضعیت اقامت قانونی بودهاند، شده است. احتمالاً هیچ بخش دیگری از قوانین ایالات متحده امریکا وجود ندارد که در آن یک مأمور قوۀ مجریه بتواند بدون آنکه شخص مورد نظر به وکیل مدافع و نظارت دادگاه دسترسی داشته باشد، یک چنین تصمیمات سرنوشت سازی در مورد وی بگیرد.
در حال حاضر خروج سریع فقط در مورد افرادی قابل اجراست که در شعاع 1100 مایلی مرز و در طی14 روز پس از ورود به امریکا دستگیر شوند. فرمان مربوط به امنیت مرزها میگوید وزیر امنیت داخلی کشور بزودی مقررات جدیدی را صادر خواهد کرد که این برنامه را در سطح تمامی کشور گسترش خواهد داد و شامل حال هر فردی که نتواند ثابت نماید حد اقل از دو سال پیش ساکن امریکا بوده است، خواهد شد.
بر طبق تحقیقات سازمان دیدهبان حقوق بشر در مورد رفتار با مردم امریکای مرکزی که از خشونتهای گروههای تبه کار گریختهاند، به کار گرفتن روش خروج سریع توسط مأموران مرزی تا زمان حاضر نیز سبب نقض حقوق بشر افراد گردیده است. بسیاری از مأموران مرزی مخصوصاً اظهارات پناهجویان مبنی بر احساس ترس ایشان و قصدشان برای درخواست پناهجویی را گزارش نمیکنند که این نقض قوانین امریکا و حقوق بینالملل است. همچنین خروج سریع این فرصت را به افراد نمیدهد که شواهد مربوط به پیوندهایشان با امریکا، خانواده شان یا عوامل مخفّفۀ دیگر را به یک قاضی امور مهاجرت ارائه بدهند.
دولت ترامپ علاوه بر تسریع جریان اخراج افراد، آژانسها و مأمورانی که عملکردشان در گذشته نشانگر آن است که تقریباً هیچگونه پایبندی به قوانین محافظت از مهاجران و پناهجویان ندارند، را بیش از پیش جسور میکند.
آیا این فرمانها شهرهای محل اسکان مهاجران غیر قانونی را مجازات میکند؟
فرمان داخلی ذکری از شهرهای پناهگاه مهاجران نمیکند اما برنامههای اجرایی محلی را بسط میدهد به طوریکه بسیاری از این شهرها اجرای این برنامهها را شدیداً خطرناک و باعث بروز مشکلات میدانند. دولت برنامه جوامع امن را دوباره به جریان انداخته است. این برنامهای است که پس از آنکه بسیاری از محدودههای قضایی از شرکت در آن امتناع ورزیدند، متوقف شد و یک برنامه 287 گرمی را گسترش میدهد که بر اساس آن مأموران پلیس محلی پس از گذراندن دورههای آموزشی، به مأموران مهاجرتی تبدیل میشوند.
شهرها، مناطق و ایالتها در سراسر کشور به شرکت خود در یک یا هر دوی این برنامهها پایان دادند به علت نگرانی از اینکه در بازداشت نگه داشتن مردم برای اجرای قانون مهاجرت خلاف قانون اساسی کشور بوده و ضمناً درگیر شدن نیروهای محلی قوه مجریه در اجرای مهاجرت سبب هراس و وحشت مهاجران میشد تا حدی که حتی هنگامی که شدیداً به حمایت و محافظت پلیس نیاز داشتند،از مراجعه به پلیس خودداری میکردند. این بدان معناست که جنایات به پلیس گزارش داده نمیشد و در باره آنها تحقیقی هم صورت نمیگرفت و پیگرد قانونی هم نداشت. بر اساس گفتۀ اخیر یک مأمور پلیس لوس آنجلس به نیویورک تایمز«شغل من این است که در باره جرایم تحقیق کنم و اگر نتوانم این کار را بکنم نخواهم توانست حق مردم را برایشان بگیرم زیرا ناگهان شهود یا قربانیام را از دست میدهم زیرا آنها میترسند که صحبت کردن با من ممکن است به اخراج آنها از کشور منتهی شود.» بر اساس قانون حقوق بشر تمام قربانیان جنایات، صرف نظر از وضعیت مهاجرتی شان حق دارند به دنبال عدالت و خواهان غرامت باشند. اگرچه ترامپ ادعا میکند سیاستهای مهاجرتی وی برای حفظ امنیت عمومی لازم است اما گسترش این برنامهها اغلب با اهداف اجرای قانون در سطح ملی تناقض دارد.
این برنامهها غالباً پیش داوری نژادی توسط نهادهای اجرایی قانون در سطوح محلی را تسهیل میکند. برای مثال تحقیقات دادگستری در مورد دفتر رئیس پلیس ناحیه ماری کوپا نشان داد پس از آنکه جو آرپایو، رئیس پلیس توافق 287 گرمی را امضاء نمود، معاونان وی با افرد برخوردهایی داشتند که با قانون اساسی مغایر بود، از جمله پیش داوری نژادی و اینکه رانندگان کشورهای امریکای لاتین در بعضی از بخشهای این منظقه در مقایسه با رانندگانی که از امریکای لاتین نبودند، نه برابر بیشتر امکان داشت توسط پلیس متوقف شوند. تحقیقی که توسط مؤسسه وارن از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی انجام شد نشان داد که برنامه خارجیان مجرم در ایروینگ تگزاس سبب شد که پلیس محلی در مورد بزهکاریهای جزئی، افراد هیسپانیک را خیلی بیشتر از سفید پوستان و ساهپوستان دستگیر نماید.
در دفاع از این ادعا که هدف از سیاستهای جدید مهاجرتی، محافظت از قربانیان جنایات میباشد، فرمان داخلی تأسیس ادارۀ جدیدی را در داخل ادارۀ اجرایی مهاجرت و گمرک لازم میداند تا به قربانیان جنایاتی که توسط مهاجران غیر قانونی ارتکاب یافته است، کمک کند. اگر چه مطرح کردن نیازهای قربانیان جرایم یکی از اهداف مهم حقوق بشر میباشد، اما نشان دادن توجه خاص به جنایاتی که توسط مهاجران غیر قانونی انجام میشود به طور ضمنی به این معنا دلالت دارد که گروهی خاص را مسئول تمام مشاکل اجتماعی عمومی معرفی کنند. اینکه مهاجران یا گروههای دیگری را مسئول جرایم بدانند، در کشورهای دیگر جهان نتایج خطرناکی را به دنبال داشته است که خشونت نسبت به افراد خارجی از آن جمله است.
این فرمان همچنین صراحتاً افرادی که اقامت قانونی ندارند را از دیگران جدا میکند و میگوید رئیس ادارۀ اجرایی مهاجرت و گمرک باید «فوراً تمامی منابعی را که در حال حاضر برای حمایت از خارجیان غیر قانونی به کار گرفته میشده است، صرف امور دیگر نماید.» مهاجران غیر قانونی شدیداً در برابر جنایت آسیب پذیر هستند. آنها گاهی اوقات از طرف دیگر مهاجران غیر قانونی در معرض خطر قرار میگیرند، و اغلب برای عدالتخواهی و درخواست غرامت با موانعی بیشمار روبرو هستند. جدا ساختن آنان از ادارهای که مخصوص کمک به قربانیان جرایم میباشد، عدم حمایت از حقوق انسانی این مهاجران را همیشگی میکند.
این فرمانها چگونه بر افرادی که از خشونت و آزار و اذیت گریختهاند تأثیر میگذارد؟
فرمان امنیت مرزی خط مشیهای جدیدی را مشخص مینماید که تأثیرات نابود کنندهای بر روی مردمی دارد که با امید به قانون امریکا و حقوق بینالملل در جستجوی عدالت هستند، که از جملۀ این افراد زنان و کودکانی میباشند که از آزار و اذیت و خشونت در آمریکای مرکزی گریختهاند.
گسترش بازداشتها
این فرمان میگوید مردمی که در مرزها بازداشت شدهاند تا نتیجه قطعی دادرسی آنها مشخص نشود، عموماً نباید آزاد شوند. این فرمان میگوید افرادی که ضمن مراحل دادرسی آزاد میشوند «به احتمال زیاد فرار خواهند کرد» و خواهان افزایش ظرفیت بازداشتگاهها در سراسر مرز امریکا و مکزیک شده است.
وزارت امنیت داخلی کشور فقط در موارد محدودی از «طُرُق دیگر بازداشت» از قبیل برنامههای نظارت محلی استفاده کرده است اما مطالعات گوناگون نشان داده است که مردم در اینگونه برنامهها تا حد زیادی با مراحل دادرسی دادگاه همراهی و همکاری میکنند. تحقیقی که در سال 2000 انجام شد نشان داد که 84 درصد پناهجویان تحت حد اقل میزان نظارت و 78 درصد افرادی که اصلاً تحت نظارت هم نبودند در موعد مقرر در دادگاه حاضر شدند. ضمناً اینگونه برنامهها بسیار ارزان تر هستند و هزینه شان کمتر از 17 دلار در روز میباشد در حالیکه هزینه بازداشت فرد 161 تا تقریباً 300 دلار در روز است.
این فرمان میگوید که برنامه آزادی مشروط که تحت دولت اوباما برای برخی از پناهجویانی که نامشان به ثبت رسیده وجود داشت، کماکان به قوت خود باقی است. دستورالعمل مزبور اظهار میداشت پناهجویانی که ثابت کردهاند در خطر واقعی آزار و شکنجه هستند، در صورتیکه خطری برای جامعه نداشته باشند و همچنین خطر فرار کردن هم در مورد ایشان وجود نداشته باشد، میتوانند در طول زمانی که به پرونده شان رسیدگی میشود آزاد باشند. اما این فرمان تأکید میکند که پناهجویان باید «به طور قطع ثابت کنند» که واجد چنین شرایطی هستند و اینکه مقام صادر کنندۀ آزادی مشروط باید «به ندرت» از این امکان استفاده کند، که نشان میدهد اکثر پناهجویان احتمالاً باید در طی دوران رسیدگی به پرونده شان در بازداشت بمانند.
ایالات متحده تا کنون هم دارای یک سیستم بازداشت بی در و پیکر برای مهاجران بوده است که در آن وضعیت اکثر افرادی که بازداشت شدهاند، انفراداً بررسی نشده تا تصمیم گرفته شود که آیا بازداشت این شخص حقیقتاً برای محافظت از امنیت عمومی ضرورت دارد یا خیر و یا اینکه اطمینان حاصل شود آیا این افراد در دادگاه حاضر خواهند شد یا خیر. سازمانهای بیشماری از جمله سازمان دیدهبان حقوق بشر شرایط ظالمانه و ناهنجاری را مستند نمودهاند که از آن جمله میتوان مراقبتهای پزشکی زیر استانداردی که سبب مرگ افراد گردیده است، و آسیب پذیریهای بخصوصی که در مورد خانوادهها، کودکان، و زنان تراجنسیتی در بازداشتگاهها وجود دارد را نام برد. بازداشت، انجام تشریفات حقوقی را به تعویق میاندازد زیرا بازداشتگاههای موجود اغلب از محل کار وکلا، خدمات وکالت رایگان، و نیز محل زندگی خانوادهها و جوامعی که افراد بازداشت شده به آنها تعلق دارند، دور است. ساختن بازداشتگاههای بیشتر در امتداد مرزهای جنوبی این مشکل را تشدید خواهد نمود. دولت ایالات متحده امریکا باید در فکر کاهش دادن میزان بازداشت به ویژه برای پناهجویان باشد، نه آنکه آن را افزایش دهد.
تغییرات مراحل درخواست پناهجویی
فرمان مزبور همچنین بیان میکند که باعث «بهبود انجام مراجعات پناهجویی و تشخیص ترس واقعی افراد» خواهد شد که نخستین مرحله در مراحل درخواست پناهجویی میباشد، اما تمرکز آن صرفاً بر روی تشخیص و پیشگیری از تقلب میباشد تا اینکه برای انجام دقیق و یک شکل تعهدات عوامل پاسداری مرزی بر اساس قوانین امریکا و حقوق بینالملل در این مراجعات، با ناتوانی مداوم آنها مقابله نماید.
این فرمان همچنین به مأموران مهاجرت اجازه میدهد برخی از افراد را در حالیکه هنوز مراحل دادرسی پرونده ایشان در حال انجام است، به مرزهای مجاور، یعنی مکزیک و کانادا باز گردانند و جلسات استماع دادگاه را از طریق کنفرانس تلفنی و ویدیویی انجام دهند. اگر چنین سیاستی در مورد پناهجویان به کار گرفته شود، ایالات متحده میتواند این پناهجویان را در خطر زجر و آزار و ربوده شدن در مکزیک قرار دهد.
از بین بردن محافظتهای مربوط به کودکان مهاجر
در سالهای اخیر هزاران کودک که بیشتر از هندوراس، السالوادور و گواتمالا هستند تنها به ایالات متحده سفر کردهاند. بسیاری از این کودکان تحت قوانین پناهجویی امریکا و مبارزه با ربودن و قاچاق کودکان در پی دریافت حمایت هستند و برای چنین حمایتی واجد شرایط نیز میباشند. بر اساس خط مشی فعلی، حقوق کودکان «بدون همراه» از طریق سیستمهای گوناگونی حمایت میشود از جمله نگهداری آنها در پناهگاههای مخصوص کودکان، دسترسی به ادارۀ تأمین اجتماعی، رسیدگی به درخواست پناهجویی آنها توسط اداره خدمات شهروندی و مهاجرت امریکا به جای آنکه در دادگاه محاکمه شوند و در صورت عدم توانایی مالی، از داشتن وکیل مدافع محروم باشند.
فرمان مربوط به امنیت مرزها به خدمات شهروندی و مهاجرت امریکا، اداره حفظ مرزها و گمرک، و اداره اجرایی مهاجرت و گمرک دستور میدهد در صورتیکه کودکان به پدر و مادری در ایالات متحده سپرده شوند، این ادارات باید خط مشیهایی را اتخاذ نمایند که کودکان مزبور را از اینگونه محافظتها محروم نمایند. اینگونه کودکان هنوز هم باید «بدون همراه» محسوب شوند زیرا آنها هنوز هم به تنهایی مراحل محاکمه دادگاه را طی میکنند.
این فرمان همچنین خواستار محاکمه جنایی و اخراج والدینی است که به قاچاقچیان وجوهی را پرداخت کردهاند تا کودکانشان را به امریکا بیاورند. قانون بینالمللی پناهندگی مجازات پناهجویان به دلیل طریق نامناسب ورودشان به کشور را ممنوع میداند. محاکمه جنایی والدین به این دلیل که کودکانشان از آزار و خشونت فرار میکنند، اگر
با متن قانون پناهندگی هم مغایرتی نداشته باشد با روح این قانون مغایر است.
قطع چنین کمکهایی به کودکان، سبب مبارزه با قاچاق کودکان و آزار و اذیت آنها که میخواهند از خشونت و آزار بگریزند، نخواهد شد بلکه بیشتر احتمال دارد که تعداد بیشتری از کودکان را در معرض خطر سوء استفاده و قاچاق قرار دهد. کودکانی که میترسند بگویند والدینشان در ایالات متحده به سر میبرند، مدت بیشتری را در بازداشتگاه خواهند گذراند و با توجه به آسیب پذیریهای خاصی که متوجه کودکان است، آنها اغلب دچار ضربههای روحی شدیدی خواهند شد.
چرا فرمان اجرایی داخلی از قانون حفظ حریم خصوصی نام میبرد؟ چه حقوقی مربوط به حفظ حریم خصوصی به این فرمانها مربوط میشوند؟
بر طبق خط مشی دیر باز دولت ایالات متحده، محافظتهای مربوط به قانون حفظ حریم خصوصی شامل حال تمام افرادی میگردد که در سیستمهای بانکهای اطلاعاتی «مخلوط» وجود دارند؛ یعنی شهروندان ایالات متحده، ساکنان دائمی قانونی، و اتباع خارجی دیگر از جمله مهاجران غیر قانونی. قانون حفظ حریم خصوصی افشای غیر مجاز اطلاعات شخصی افراد را ممنوع میکند و از سازمانهایی از قبیل وزارت امنیت داخلی کشور و خدمات بهداشتی و انسانی میخواهد هنگامی که دادههای شخصی مردم را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، مراحل خاصی را دنبال کنند.
اما فرمان اجرایی داخلی دستور جدیدی را به اجرا در میآورد که میگوید محافظتهای ناشی از قانون حفظ حریم خصوصی دیگر بیش از این شامل افرادی که شهروند امریکا یا ساکن دائمی و قانونی امریکا نیستند نمیشود. اگرچه مقصود از این تغییر هنوز واضح نیست اما ممکن است هدفش دسترسی یافتن مقامات اجرایی مهاجرت به چنین بانکهای اطلاعاتی باشد، برای مثال فهرست افرادی که به آنها حق داکا اعطا گردیده، یا اطلاعاتی که توسط دیگر آژانسهای دولت فدرال ذخیره گردیده، مانند خدمات بهداشتی و انسانی که اسکان مجدد پناهندگان و خدمات مربوط به افراد خردسال و بدون سرپرست را اداره میکنند. دسترسی به چنین اطلاعاتی میتواند محاکمه کیفری والدینی که کودکان بدون همراهشان به آنها تحویل داده شدهاند را تسهیل نماید. تغییر محافظتهای قدیمی حفظ حریم شخصی برای آن دسته از اتباع خارجی که فکر میکردند دولت به راحتی اطلاعات شخصی ایشان را تحویل دیگران نخواهد داد، به ویژه اگر نتایج آن بالقوه شامل اخراج از کشور و محاکمه کیفری باشد، امری ظالمانه و غیر قابل توجیه است.